radinradin، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

@برای نفسم رادین@

بدون عنوان

1392/7/29 2:09
نویسنده : mamane radin
247 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه سلام به همه دوستهای خوب و مهربونم  که تو این چند وقت جویای حال ما بودن ...

 من و رادین همتونو دوست داریم و امیدواریم این دوستیها همیشه پابرجا بمونهقلب

حالا سلام به گل پسر مهربونم که عاشقانه میپرستمش

رادین جونم الان حدود ١ ماهی میشه که نتونستم اینجا برات چیزی بنویسم که البته همه رو برات تو دفترچه یادداشت خودم نوشتم که یادم نره خوب از حدود ١ ماه پیش شروع میکنیم

اول از همه دعوت شده بودیم تولد ملورین که خیلی خوش گذشت البته ما همون  شب عروسی هم دعوت بودیم ونتونستیم تا آخر تولد باشیم واقعا حیف شد یعنی تو ١روز هم عروسی هم تولد اونوقت تولد شرق تهران عروسی غرب تهران دیگه خودت فکرشو بکن ...

 

این تنها عکسی بود که تونستم از شما دو تا وروجک بندازم

اینم ملورین کفشدوزکی

اینم گیفتی که تهمینه جون زحمت کشیده بود

اینجا آماده شدی برای عروسی

 

 

رادین جونم دقیقا یک ماه پیش بود که تصمیم گرفتم که دوباره کار طراحی و نقاشیمو شروع کنم آخه فعلا طبقه ٤ خونمون خالیه و گفتم وسایلمو بذارم بالا تا وقتی شما خوابی برم به کارام برسم و شمارو گذاشتم پیش مامان شهلا و با بابا سعید رفتیم میدون انقلاب برای تهیه وسایل مورد نیازم خلاصه وقتی برگشتیم دیدم مامان شهلا میگه رادین از صبح هیچی نخورده و حالت تهوع داره از اونجا بود که شروع شد ٣ روز اسهال بودی و بعد از اون هم ١ هفته کامل هر چی میخوردی بالا میاوردی همون روز اول با دکترت تماس گرفتم و بردمت پیشش که گفت تا تمام آزمایشات رو انجام نده نمیتونم براش دارو بنویسم و یک سونوگرافی هم برات نوشت تا مطمئن بشه رفلکس معده نداری رادین جونم بردیمت آزمایشهارو انجام دادی و گفتن چون آزمایشها تخصصی جوابش ٨ روز طول میکشه خلاصه مامان جون تا جواب آزمایشها آماده بشه شما خوب شدی و دوره بیماریت تموم شد وقتی آزمایشهارو به دکتر نشون دادیم خدارو شکر همه چیز خوب بود فقط یک مقدار آهن خونت پایین که اونم با قطره آهن درست میشه

 

اینجا آماده شدی بریم محل کار باباسعید که از اونجا بریم دکتر

توی پارک منتظریم تا بابا سعید بیاد

 

 

 

٥ شنبه همون هفته با یکی از دوستامون که نی نی شون همسن خودت قرار گذاشتیم بریم بیرون تا شما هم حال و هوایی عوض کنی

اینجا سالن بازی رستورانی که رفتیم

 

فینگیل من اولین بار که صورتشو نقاشی میکنه

 

رادین و آوا

 

 یک چند سالی که خاله سهیلا (خاله خودم )به خاطر کار شوهرش رفته ساوه و اونجا زندگی میکنه و همیشه به ما اصرار میکنه که بریم و چند روزی پیش اونا بمونیم که هیچ وقت جور نمیشد که بلاخره طلسم شکسته شد و من و تو برای اولین بار مسافرت ٢ نفره رو تجربه کردیم و قرار شد ٣شنبه بریم و بابا سعید هم ٥شنبه بیاد دنبالمون  البته خیلی هم دو نفره نبود چون مامان حوری و خاله سمیرا و خاله زهرا (خاله خودم) و مامان بزرگ هم همراهیمون کردن و اونا هم قرار گذاشتن تا آقایون ٥ شنبه بهمون اضافه بشن چون شوهر سهیلا هم بخاطر کارش ماموریت بود و خلاصه فقط خانوما بودن بجز گل پسر که حسابی با نورا خوش گذروند

 

 

چون روبروی پیش دبستانی نورا پارک بود هر روز میرفتیم دنبالش ...

 

 

 

٥ شنبه که آقایون اومدن شوهر سهیلا  پیشنهاد داد که بریم خونه باغشون که حالت ییلاقی داره و هوا خیلی خوب و ما هم با کمال میل قبول کردیم

نورا ورادین

 

 

 

هفته بعدشم که یک مسافرت ٢ روزه رفتیم باغچه بابا علی  البته قرار بود بیشتر بمونیم بخاطر اینکه من یادم رفته بود که به نسیم جون قول داده بودم تابلوهامو برای نمایشگاهش میفرستم  زودتر برگشتیم

نمایشگاه فقط ٣ روز بود و برای روز آخر تابلوهارو براش فرستادم و متاسفانه خودمم نتونستم برم خجالت

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

رضوان مامان رادین
29 مهر 92 10:03
دلمون واستون تنگ شده بود...هزارتا بوووووووس واسه رادین جون


mer30 aziizam ma ham delemon baratoon tang shodee bod
مامان بهاره مامان امیرمحمد
29 مهر 92 12:30
سلام مامان خانوم چه عجب کجایید بابا دلمون پوسید ؟؟!! همیشه به جشن و عروسی عزیزم انشاءا.. - ماشاءا.. چقدر خوش تیپ شده این گل پسر قند عسل خاله - خدا را شکر که همه خوبید - یک بوس آبدار از رادین جون


salam aziizam
mer3000 eshala ba shoma
mer30 khale joon booos
مامان بهاره مامان امیرمحمد
29 مهر 92 12:34
خیلی خوشگل شدیا صورتتو رنگ کردی عزیزخاله خیلی بهت میاد بانمک من


mer30 khale jooonam
سعیده ، مامان هومان
29 مهر 92 23:28
دلم براتون اندازۀ یه ارزن شده بود/ همیشه شاد و خوش به تولد و عروسی و سفر و گردش..../الهی شکر که بیماری گل پسر هم خوب شده و / آرزومندم بهترین تابلو های نقاشی رو بکشید و موفق و پیروز باشید


mer30 aziiizam
dele manam baratoon tang shodee bod
booosss
مریم
30 مهر 92 19:40
همیشه به عروسی و تولد
البته خیلی سخته که از شرق به غرب تهران بری چون واقعا تهران ترافیک ش عذاب آوره......ماهم خیلی ازاین ترافیک ها روتجربه کردیم و به قرار هامون با تاخیر رسیدیم
منم خیلی نقاشی دوست دارم و 4 سال دوره نقاشی دیدم ایشالله که موفق باشید


aziiizam pas vajeb shod karatoo baram bezariii bebinammm
مریم
30 مهر 92 19:42
عکس گل گسر ما هم تو عروسی و هم تولد خوب شده

ایشالله که ساری حسابی بهتون خوش گذشته باشه................

و از عکساتون معلومه که باغچه باباعلی م جایه خیلی با صفایی بوده

همیشه به گردش و شادی با دل خوش و تن سلامت




mer3000 mehrabonammmmm



مریم
30 مهر 92 19:43
عزیزم ماشالله روز به روز داری خوشگل تر میشی
مامانی هم عکسایه خیلی نازی ازت میندازه دسته مامانی گل ت درد نکنه


mer30 aziiiizammmm
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
1 آبان 92 4:00
سلام عزیزم چه پست قشنگی گذاشتی رادین جون چه خوش تیپ کرده برای عروسی

طرحی که رو صورتش کشیدن خیلی قشنگ میبوسمت عزیزم

مامانی اپم بدو بیا


mer3000000 golam
hatman omadam
مامانی رادین جونی
1 آبان 92 15:45
ای جونه دلم
سلاااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم خوشحالم که باز هم اومدین و میبینمتون
چه عروسک شده این پسر
چه خوردنی شده این پسر
نوش جونت همه تفریحاتت
نوش جونت اون بلال خوردنت که چه با ولع گاز میزنی و می خوری
همیشه شاد و سلامت باشین


salammmmm khaleee mehraboon
booosss booosss booosss
مامان الناز
1 آبان 92 20:04
هميشه به خوشي و شادي راستي خيلي ماماني و با نمك شدي عزيزم


mer3000000 aziiizammm
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
3 آبان 92 17:10
...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_
...........|..........*____* ........|||"|""\___
...........|________________ _ |||_|___|)
...........!(@)'(@)""""**!(@ )(@)***!(@)''
به اندازه یه کامیون وبلاگمو با مطالب جدید آپ کردم - بدو بیا


omadam...
tahana
11 آبان 92 15:45
سلام مامان مهربون
دلمون واستون تنگ شده آخه
مواظب رادیان کوچولو باش
ایشالا همیشه سلامت باشه


tahmine joonam manam delam baraye shoma tang shodeee aziiizam
مامانی رادین جونی
12 آبان 92 1:50
ممنون خاله ی مهربونم اطلاعاتت کامل و به جا و دوست داشتنی بود
خیلی مهربووووووووووووووووووووووووووونی خاله
رادین جونم از طرف ما 100 تا بوسش کن


khahesh mikonam aziizam
ghabele shomaro nadasht
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
12 آبان 92 5:27
عزیزم اپم بدو بیا


omadam...
مرمر(مامی کسرا)
12 آبان 92 10:30
وای عزیزم چقدر ناناس شدی صورتتو نقاشی کردی...ایشالا همیشه به عروسی و سفر ...قربون بلال خوردنت جیگر...در ضمن خیــــــــــلی خوشتیپ شدی برا عروسی....


mer3000 khale joon
delam baratoon tang shode bod
مامان رادین جونی
18 آبان 92 16:18
اسمامون که شبیه همدیگه است همشهری که هستیم نی نی هم که هستیم وبلاگمون هم شبیه هم شد نمیدونستم اینقدر قشنگ میشه والا زودتر دست به کار میشدم aziiizam mobarake radin joon basheee eshala hamishe dosthaye khobiii baraye ham bashim
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
27 آبان 92 16:56
خاله جون خیلی نگران شدم ایشالا ک دیگه مریض نشی هیچ وقت هیچ وقت. همیشه ب گردش عزیز دلم mer30 khale mehraboonam
مریم
29 آبان 92 22:58
aziiizammm
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
30 آبان 92 3:12
عزیزم کجایی دلم برات تنگ شده هااااااااااااا ma ham delemon baraye shoma tang shode
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
30 آبان 92 17:16
سلام دوست جونم چطوری؟ دردونه من چطوره؟ گلم ی کلوب تو نینی سایت داریم مخصوص مامانای نینی وبلاگی... خوشحال میشم بیای... اینم آدرسشه: http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=25719 تازه راه افتاده... اگر دوست داشتی اسمت رو تو نینی سایت بگو تا برات دعوتنامه بفرستم mer30 aziiizam az lotfet hatman miyam